جدول جو
جدول جو

معنی عروه وثقی - جستجوی لغت در جدول جو

عروه وثقی
(عُرْ وَ / وِ یِ وُ قا)
در اصل لغت دستۀ کوزه و امثال آن را گویند که محکم باشد و زود از جای خود کنده نشود، اما بحسب استعمال بر هر کسی که اعتماد توان کرد و تمسک به او توان جست اطلاق کنند. (آنندراج). رجوع به عروهالوثقی و عروه شود: به حبل تقوی یقین و عروۀ وثقی دین متمسک و معتصم بوده است. (سندبادنامه ص 216). هر کجا کسی را پای از مولد اقطار زایل میشد دست در عروۀ وثقی اهتمام بارگاه همایون او میزد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عروه الوثقی
تصویر عروه الوثقی
دست گیرۀ محکم، دستاویز محکم
فرهنگ فارسی عمید
(عُرْ وَ تُلْ وُ قا)
العروه الوثقی، دست آویز محکم، و عروه که بمعنی رسن شهرت دارد خطاست. (غیاث اللغات) (آنندراج). گوشوارۀ استوار. (ملخص اللغات خطیب کرمانی). عقد محکم و استوار. (ناظم الاطباء). دستاویز محکمتر. محکمترین دستاویز. و رجوع به عروۀ وثقی شود: فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باﷲ فقد استمسک بالعروهالوثقی لا انفصام لها (قرآن 256/2) ، پس هر کس به طاغوت کفر بورزد و به خداوند بگرود، به دست آویز محکم و استواری چنگ درزده است که آن را گسیختگی نیست. و من یسلم وجهه الی اﷲ و هو محسن فقد استمسک بالعروهالوثقی (قرآن 22/31) ، هر کس با اخلاص و در حال نیکوکاری بسوی خداوند روی بیاورد، به دست آویز استواری چنگ درزده است.
یکی ماء معین آمد، دگر عین الیقین آمد
سیم حبل المتین آمد، چهارم عروهالوثقی.
منوچهری.
و قد أنار اﷲ بصائرهم و أخلص ضمائرهم و أرشدهم الی الهدی و دلهم علی التمسک بالعروه الوثقی. (تاریخ بیهقی ص 301).
عروهالوثقی حقیقت مهر فرزندان اوست
شیفته ست آنکو که اندر عهد او بستار نیست.
ناصرخسرو.
واثق تو بدان که چون برانگیزی
در حملۀ توست عروهالوثقی.
مسعودسعد.
عروهالوثقی است این ترک هوا
برکشید این شاخ جان را بر سما.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از عروه الوثقی
تصویر عروه الوثقی
دست آویز محکم
فرهنگ لغت هوشیار